کد مطلب:280061 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:598

صاحب الامر
(صحیح مسلم ج 6 ص 52، یوم الخلاص ص 223):

قال رسول الله (ص): لا تزال طائفة من امتی علی الحق ظاهرین حتی یأتی امرالله.

حضرت رسول اكرم (ص) فرمود: همیشه گروهی از امت من بر حق و ظاهرند تا فرمان خدا برسد.

(بحار ج 52 ص 158):

قال الباقر (ع): ان لصاحب هذا الامر بیتا، یقال له: بیت الحمد، فیه سراج یزهر منذ یوم ولد الی ان یقوم بالسیف، لا یطفأ.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: صاحب این امر (ع) خانه ای دارد بنام «بیت الحمد خانه ستایش» در آن چراغی روشن است از آنروزی كه متولد شد و تا روزی با شمشیر قیام فرماید روشنی می دهد و خاموش نمی گردد.

(بحار ج 51 ص 145):

قال الصادق (ع): ان لصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبد و لیتمسك بدینه.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: صاحب این امر (ع) غیبتی دارد باید بنده از خدا بترسد و بدین خود متمسك باشد.

(غیبة النعمانی ص 159، بحار ج 52 ص 362):

قال امیرالمؤمنین (ع): ان صاحب هذا الامر لو قد ظهر لقی من الناس مثل ما لقی



[ صفحه 239]



رسول الله (ص) (و اكثر).

حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: همانا صاحب این امر (ع) اگر ظاهر شود از مردم می بیند آنچه رسول اكرم (ص) از مردم دید بلكه بیشتر.

(اثبات الهداة ج 3 ص 442):

عن علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر (ع) فی حدیث انه قال: یا بنی لا بد لصاحب هذا الامر من غیبة حتی یرجع عن هذا الامر من كان یقول به، انما هی محنة من الله عزوجل.

بنقل از علی بن جعفر (ع) از برادر بزرگوارش حضرت امام كاظم (ع) «به فرزندش» فرمود: ای پسر جانم صاحب این امر (ع) ناچار غیبتی دارد تا آنحد كسی كه قائل به او است برمی گردد همانا این محنتی است كه از خدای عزوجل مقدر شده.

(اثبات الهداة ج 3 ص 445):

عن ابی حمزة عن ابیعبدالله (ع) فی حدیث انه سأله عن صاحب هذا الامر؟ فقال: یملاها عدلا كما ملئت ظلما و جورا علی فترة من الائمة، كما ان رسول الله (ص) بعث علی فترة من الرسل.

بنقل از ابی حمزة از امام صادق (ع) در ضمن حدیثی كه درباره ی صاحب الامر پرسیده بود. فرمود: او پر می كند زمین را از عدل و داد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. در فاصله فترت پس از ائمه معصومین (ع) چنانكه رسول اكرم (ص) در فاصله فترت بعد از پیغمبران (ع) مبعوث شد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 448):

عن ابی خدیجة عن ابیعبدالله (ع) انه سئل عن القائم فقال: كلنا قائم بامرالله واحد بعد واحد، حتی یجیئی صاحب السیف، فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذی كان.

بنقل از ابی خدیجه از امام صادق (ع) كه درباره ی حضرت قائم (ع) سئوال شده بود فرمود: همه ی ما قیام به امر خدا یكی پس از دیگری می كنیم تا صاحب شمشیر (ع) بیاید و چون او آید امری آورد غیر از آنچه بود.



[ صفحه 240]



(اثبات الهداة ج 3 ص 452):

و فی معجزات ابی محمد (ع) فی حدیث: انه كتب الی رجل سألت عن القائم و اذا قائم قضی بعلمه بین الناس كقضاء داود لا یسأل البینة.

در معجزات حضرت امام حسن عسكری (ع) در ضمن حدیثی حضرت به مردی نوشت: درباره ی قائم (ع) پرسید ولی چون قیام كند بعلم خود در میان مردم قضاوت و حكومت كند مانند داود (ع) بینة و شاهد نمی خواهد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 478):

عن الریان بن الصلت قال: قلت للرضا (ع): انت صاحب هذا الامر؟ فقال: انا صاحب هذا الا مر و لكنی لست بالذی یملاها عدلا كما ملئت جورا و كیف اكون ذلك علی ما تری من ضعف بدنی؟ و ان القائم هو الذی اذا خرج كان فی سن الشیوخ و منظر الشباب قویا فی بدنه حتی لو مده یده الی اعظم شجرة علی وجه الارض لقلعها و لو صاح بین الجبال لتد كدكت صخورها، یكون معه عصا موسی و خاتم سلیمان ذلك الرابع من ولدی یغیبه الله فی سترة ماشاءالله ثم یظهره فیملاء به الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.

بنقل از زریان بن صلت گفت: به حضرت امام رضا (ع) عرض كردم: شما صاحب الامر می باشید؟ فرمود: من صاحب الامرم ولی آن صاحب الامری كه زمین را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از ظلم شده باشد نیستم و چگونه آن باشم در حالی كه ناتوانی بدنی مرا می بینی و همانا قائم (ع) آن كس است كه چون خروج كند در سن سالخوردگان ولی در قیافه جوانان باشد نیروی بدنی او قوی است تا آنجا كه چون دست یازد به درخت بزرگی آنرا از ریشه برمی كند و اگر فریاد در میان كوه ها بر كشد تمام صخره ها در هم كوبیده شود عصای موسی (ع) و انگشتری سلیمان (ع) با او است و او چهارمین فرزند من است خدا او را در پرده غیب خود هر چقدر بخواهد پنهان می كند سپس ظاهرش می سازد و زمین را بوسیله او پر از عدل و داد فرماید چنانكه پر از ظلم شده باشد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 481):

عن یعقوب بن منقوش قال: دخلت علی ابی محمد الحسن بن علی (ع) و هو



[ صفحه 241]



جالس علی دكان فی الدار وعن یمینه بیت علیه ستر مسبل فقلت له: سیدی من صاحب هذا الامر؟ قال: ارفع هذا الستر فرفعته فخرج الینا غلام خماسی له عشر او ثمان او نحو ذلك واضح الجبینین ابیض الوجه دری المقلتین شئن الكفین معطوف الركبتین فی خده الایمن خال و فی رأسه ذوابة فجلس علی فخذ ابی محمد الحسن فقال: هذا صاحبكم ثم و ثب فقال له: یا بنی ادخل الی الوقت المعلوم فدخل البیت و انا انظر الیه فقال: یا یعقوب انظر من فی البیت فدخلت فما رأیت احدا.

بنقل از یعقوب بن منقوش گفت: بخدمت حضرت امام حسن عسكری (ع) رسیدم حضرت بر مسدی نشسته بود و در جانب راست اطاقی بود كه پرده آویخته داشت من عرض كردم: ای سید و مولای من صاحب الامر كیست؟ فرمود: این پرده را بالا بزن من پرده را بالا زدم پسری پنج یا ده یا هشت ساله كه پیشانی گشاده و سپیدروی و چشمهای درخشان و كف دست های غلیظ و زانوان درشت و متمایل به جلو در گونه راستش خال و بر سرش گیسو بود بیرون آمد و بر زانوی امام عسكری (ع) نشست امام (ع) فرمود: این صاحب الامر شما هست سپس آن پسر (ع) برخاست امام (ع) فرمود: ای پسر جانم به اطاق داخل شو تا وقتی كه برای تو معلوم است آن پسر (ع) داخل اطاق گشت امام (ع) فرمود: ای یعقوب ببین در اطاق كیست؟ من داخل اطاق شدم و كسی را ندیدم.

(اثبات الهداة ج 3 ص 586):

عن ابی الجارود قال: قلت لابی جعفر (ع) جعلت فداك اخبرنی عن صاحب هذا الامر، قال: یمسی من اخوف الناس و یصبح من امن الناس، یوحی الیه هذا الامر لیله و نهاره قال: قلت: یوحی الیه یا اباجعفر؟ قال: یا اباجارود انه لیس و حی نبوة و لكنه یوحی الیه كوحیه الی مریم بنت عمران و الی ام موسی و الی النحل، یا اباالجارود ان قائم آل محمد (ص) اكرم علی الله من مریم بنت عمران و ام موسی و النحل.

بنقل از ابی الجارود گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض كردم: فدایت شوم مرا از صاحب الامر (ع) با خبر ساز. فرمود: شب می كند در حالی كه ترسناك ترین مردم است و صبح می كند در حالی كه ایمن ترین مردم باشد در شب و روز این امر به او وحی



[ صفحه 242]



می شود. عرض كردم: آیا به او وحی می شود؟ فرمود: ای ابی جارود این وحی وحی نبوت و پیغمبری نیست ولی در مقوله وحیی است كه به مریم (ع) دختر عمران و به مادر موسی (ع) و به زنبور عسل شده ای ای ابی جارود همانا قائم آل محمد (ص) در نزد خدا گرامی تر از مریم دختر عمران و مادر موسی (ع) و زنبور عسل است.

(اثبات الهداة ج 3 ص 590):

و فی كتاب مجمع البیان عند قوله تعالی: «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» قد اورد الامام ابوبكر احمد بن الحسین البیهقی فی كتاب البعث و النشور اخبارا كثیرة فی المعنی یعنی الاخبار بالمهدی (ع)... من طرق كثیرة ذكرها..عن ذر عن (بن ظ) عبدالله عن النبی (ص) قال: لو لم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلك الیوم حتی یبعث فیه رجلا منی او من اهل بیتی و فی بعضها یواطی ء اسمه اسمی یملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.

در كتاب تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیه كریمه: «همانا وارث زمین بندگان شایسته ی من باشند» فرموده: امام ابوبكر احمد بن حسین بیهقی در كتاب بعث و نشور خود اخبار بسیاری راجع به مهدی (ع)... از راه های بسیار ایراد كرده. آنرا ذكر كرده از ابن عبدالله از حضرت رسول كرم (ص) فرمود: اگر باقی نماند از دنیا مگر یك روز البته خدا آنروز را طولانی كند تا برانگیزد مردی (ع) را كه از من یا از اهل بیت (ع) من باشد در بعضی روایات آمده: اسم او مطابق اسم من باشد زمین را پر كند از عدل و داد چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 597):

عن صدقة بن موسی عن ابیه عن الرضا (ع) قال:الخلف الصالح من ولد ابی محمد الحسن بن علی (ع) و هو صاحب الزمان و هو المهدی.

بنقل از صدقه بن موسی از پدرش از حضرت امام رضا (ع) فرمود: خلف صالح از فرزندان ابی محمد امام حسن بن علی عسكری (ص) باشد او صاحب الزمان (ع) و مهدی (ع) است.

(بحار ج 51 ص 33):

عن الحمیری، قال: كنت مع احمد بن اسحاق عند العمری (رض) فقلت للعمری:



[ صفحه 243]



انی اسئلك عن مسألة كما قال الله عزوجل فی قصة ابراهیم «اولم تؤمن قال بلی و لكن لیطمئن قلبی» هل رأیت صاحبی؟ قال: نعم، و له عنق مثل ذی و اشار بیدیه جمیعا الی عنقه قال: قلت: فالأسم قال: ایاك ان تبحث عن هذا فان عند القوم ان هذا النسل قدانقطع.

بنقل از حمیری گفت: من با احمد بن اسحق در خدمت عمروی بودیم من به عمروی (رض) عرض كردم: چیزی از تو می پرسم بدانگونه كه خدای عزوجل در داستان حضرت ابراهیم (ع) فرمود:«مگر ایمان نداری عرض كرد: ایمان دارم ولی برای اطمینان قلبم می پرسم» آیا تو صاحب الامر (ع) را دیدار كرده ای؟ گفت آری. او گردنی دارد مثل این و اشاره به گردن خود كرد. گفتم: اسم او چیست؟ فرمود: از این بحث بگذر زیرا این قوم عقیده دارند كه نسل امام حسن عسكری (ع) منقطع شده است.

(بحار ج 51 ص 34):

عن عبدالله بن عطا قال: قلت لابی جعفر (ع): ان شیعتك بالعراق كثیر، و والله ما فی اهل البیت مثلك كیف لا تخرج؟ فقال: یا عبدالله بن عطا، قد امكنت الحشوة من اذنیك و الله ما انا بصاحبكم. قلت: فمن صاحبنا؟ قال: انظروا من تخفی علی الناس ولادته فهو صاحبكم.

بنقل از عبدالله بن عطاء گفت: به امام باقر (ع) عرض كردم شیعیان شما در عراق بسیارند بخدا قسم در میان اهل بیت (ع) مانند شما كسی نیست چرا خروج نمی كنی؟ فرمود: ای عبدالله بن عطاء سخنان اراذل شیعیان را می شنوی و از آنها می پذیری به آن خیالی كه كرده اند ما یاران زیادی داریم و چرا خروج نمی كنیم بخدا قسم من صاحب الامر شما نیستم. عرض كردم: پس صاحب الامر ما كیست؟ فرمود: بنگرید كسی كه ولادتش بر مردم پنهان باشد او صاحب شما خواهد بود.

(بحار ج 51 ص 114):

عن علی بن ابیطالب (ع) انه قال: صاحب هذا الامر من ولدی هو الذی یقال مات هلك لابل فی ای واد سلك.

حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: صاحب این امر از فرزندان من است او است همان



[ صفحه 244]



كسی كه گویند مرد یا هلاك شد نه بلكه در كدام بیابان قرار دارد.

(بحار ج 52 ص 110):

عن البزنطی قال: سألت الرضا (ع) عن مسألة للرؤیا فأمسك ثم قال: انا لو اعطیناكم ما تریدون، لكان شرا لكم و اخذ برقبة صاحب هذا الأمر قال: و قال: وانتم بالعراق ترون اعمال هؤلاء الفراعنة و ما اسهل لهم، فعلیكم بتقوی الله و لا تغرنكم الدنیا و لا تغتروا بمن اسهل له فكأن الامر قد وصل الیكم.

بنقل از برنظی گفت: از حضرت امام رضا (ع) مسئله ای را راجع به رؤیا (دیدن) را پرسیدم حضرت درنگی كرد سپس فرمود: ما اگر آنچه می خواهید به شما می دهیم برای شما شر باشد و گریبان و گردن صاحب این امر گرفته می شود كه گفته و فرمود: شما در عراق كارهای ان فرعونها را می بینید و می بینید آنچه به آنها مهلت به او داده شده فریب مخورید پس گوئی امر به شما رسیده است.

(بحار ج 52 ص 113):

عن علی بن جعفر، عن اخیه موسی بن جعفر (ع) قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الأئمة فالله الله فی ادیانكم لا یزیلنكم عنها احد یا بنی انه لابد لصاحب هذا الامر من غیبة، حتی یرجع عن هذا الامر من كان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه.

بنقل از علی بن جعفر (ع) از برادر بزرگوارش حضرت امام موسی الكاظم (ع) فرمود: وقتی كه پنجمین (ع) فرزند از امام هفتم (ع) از امامان مفقود گردد پس خدا را خدا را درباره ی دین شما كسی شما را از دین نلغزاند ای پسر جانم صاحب الامر (ع) ناگزیر از غیبت است تا آنكه از امر ولایت برگردد كسیكه معتقد بدان بود همانا این محنتی است از خدا كه بدان خلق خود را امتحان فرماید.



[ صفحه 245]